loading...

98music01

به زمانی که محبت شده همچون افسانهبه دیاری که نیابی خبری از جانانهدل رسوا دگر از من تو چه خواهی دیوانهاز آواز دلم زمزمه ساز دلم من به فغانمای دل چه بگویم وز شررت چه بگویم حیرانمتو همان شرری که خرمن یاد

♥حسـ ــین♥ بازدید : 243 دوشنبه 28 آبان 1397

به زمانی که محبت شده همچون افسانه
به دیاری که نیابی خبری از جانانه
دل رسوا دگر از من تو چه خواهی دیوانه

از آواز دلم زمزمه ساز دلم من به فغانم
ای دل چه بگویم وز شررت چه بگویم حیرانم

تو همان شرری که خرمن یاد من بسوزی
تو که با نگهی ز جان من شعله برفروزی


تو که از صنمی ندیده ای روی آشنایی
ز چه رو دل من تو اینچنین کشته ی وفایی

تا تو همدم شبهای منی
شبها شاهد تبهای منی
همچون آتشی شعله میکشی
شمع آهنگ منی
ای دل ز تو ما را چه نصیبی بود
یکدم ز تو رسوا چه فریبی بود

غمهای جهان را تو خریداری
آخر تن ما را چه شکیبی بود

به کجا به کجا بری ام ای دل رسوا
ز کجا ای دل رسوا
نکنی تو چرا پروا تو چرا پروا
به زمانی که محبت شده همچون افسانه
به دیاری که نیابی خبری از جانانه
دل رسوا دگر از من تو چه خواهی دیوانه دیوانه دیوانه







اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
    آرشیو