تو آن آرزویی که در خواب و رؤیا به دیدارم آیی
چه هستی ندانم ولی هر که هستی بلایی بلایی
ز شوق تو میگریزد از خانۀ چشمم خواب ناز امشب
به گوش من قصّه از عشق آتشین گوید بانگ ساز امشب
ز شوق تو میگریزد از خانۀ چشمم خواب ناز امشب
به گوش من قصّه از عشق آتشین گوید بانگ ساز امشب
ای قبلۀ عاشقان امشب من سر به خاک تو بگذارم
روی سحر را نبینم اگر از روی تو دیده بردارم
تو آن آرزویی که در خواب و رؤیا به دیدارم آیی
چه هستی ندانم ولی هر که هستی بلایی بلایی
تو آن آرزویی که در خواب و رؤیا به دیدارم آیی
چه هستی ندانم ولی هر که هستی بلایی بلایی
ز شوق تو میگریزد از خانۀ چشمم خواب ناز امشب
به گوش من قصّه از عشق آتشین گوید بانگ ساز امشب