ساعت نزدیک سه ونیم صبحه بیدار سیگار
مثل عادته هرشب عکسات رو به رومه مشتام
دیوار جای سالم روی تنم شاهرگ گردنمه
قرار ما صندلی همیشگی مونه هر روز چند سال مثل یه مرد کشیدم
دوری هاتو که چرا ولم نمیکنی چراهرشب هرشب میبینم
من که سوزندم عکساتو
http://btab74.rozblog.com/post/582