یه عالمه حرف پشتمه خبر ندارم که چی شد
میونِ عشقِ من و اون یهو چطور جدایی شد
نمی دونن که این کارا باعثِ این سیاهیِ
خودکشیِ اون از روی نگاهای ناپاکیِ
سوزوندش آتیش خونمو گرفتمم گفتن نرو
خاکسترش موند واسه من می کوبم دیوار سرمو
عشقش واسه من کم نبود اون بود که دورم غم نبود