آهنگ شهر از یاد رفته نیما چهرازی
از پیچ و پیچ جاده ها فراز و نشیب کوه ها
می رسی به یک شهری که دیگه رفته از تو یاد ها
با عطر لطیف گل ها با شقایق و لاله ها
تو روزهای عید و بهار با خودش نشسته تنها
شهری که یه کوه ثروت داشت زمینش یه عالم نفع داشت
اومدن هجوم آوردن بردن هرچی داشت و نداشت
اون همه لطف و صفا داشت آدم های با وفا داشت
توی سینه ها دل هایی خالی از رنگ و ریا داشت
مردمی که با همیاری با هم بودن روزگاری
خونه ها رو جا گذاشتن هرکی رفت به یک دیاری
کهن ایل بختیاری با گذشت و مردم داری
زیر حرف زور نرفتن تو هیچ روز و روزگاری
شهری که یه کوه ثروت داشت زمینش یه عالم نفع داشت
اومدن هجوم آوردن بردن هرچی داشت و نداشت
اون همه لطف و صفا داشت آدم های با وفا داشت
توی سینه ها دل هایی خالی از رنگ و ریا داشت
از پیچ و پیچ جاده ها فراز و نشیب کوه ها
می رسی به یک شهری که دیگه رفته از تو یاد ها
با عطر لطیف گل ها با شقایق و لاله ها
تو روزهای عید و بهار با خودش نشسته تنها
شهری که یه کوه ثروت داشت زمینش یه عالم نفت داشت
اومدن هجوم آوردن بردن هرچی داشت و نداشت
اون همه لطف و صفا داشت آدم های با وفا داشت
توی سینه ها دل هایی خالی از رنگ و ریا داشت
شهری که یه کوه ثروت داشت زمینش یه عالم نفت داشت
اومدن هجوم آوردن بردن هرچی داشت و نداشت
اون همه لطف و صفا داشت آدم های با وفا داشت
توی سینه ها دل هایی خالی از رنگ و ریا داشت