یه روز از همین روزا می بینمت تورو اونجا که قرار داشتی با من
فرقِ این روزا با اون روزا اینِ یکی دیگه پیشتِ به جای من
حتی این خیابونا و کوچه ها نبودِ تورو به من میفهمونن
تمومِ روز خنده رو لبامِ باز وقتی شب میشه دوباره داغونم
حتی فکر کردن به تو آرزوم شده خدشه دار شد بعدِ تو احساسِ من
انگاری با رفتنت راضی شدی واسه ی مرگِ دل و قصاصِ من
تمومِ هوش و حواسِ من بودی تو بودی چشم و چراغِ خونه مون
بعدِ تو این خونه متروکه شد و توی این شهر آبرو واسم نموند
درس و کتاب و کلاس ، نذاشت که تو بمونی
همقدم دلم شی ، همقدم دلم شی ، قدر همو بدونیم
نذاشت که تا آخر ، دنیا ما با هم باشیم
شونه به شونه بام بود حالا میگه تنها شیم
پچ پچ های در گوشی ، پچ پچ های در گوشی ، که خیلی از اون سر تری
هزارتا بهتر دورته اونوقت با اون میپری
اونم کسی نبود این حرفا روش اثر کنه
چقدر تو گوشش خوندم که میخواد که تنها سر کنه
این آخرین باریِ که تورو تو آغوش می گیرم
اِنقده پُرم که میری دارم از غصه می میرم
تازگیا حالم خرابه نکنه که برنگردی
آخه وقتی که می رفتی پشتتم نگاه نکردی
این آخرین باریِ که تورو تو آغوش می گیرم
اِنقده پُرم که میری دارم از غصه می میرم
تازگیا حالم خرابه نکنه که برنگردی
آهنگ قرص اعصاب احمد صفایی - تکست موزیک
» ترانه سرا ( ﺍﺣﻤﺪ ﺻﻔﺎيﯽ )
» آهنگ ساز : ( ﺍﺣﻤﺪ ﺻﻔﺎيﯽ )
» تنظیم : ( ﺍﻣﯿﺮ ﺣﯿﺪﺭﯼ )
توی خیالمم نبود روزای با تو بودنم
فکر نمی کردم که یه روز بشی تو پاره ی تنم
با تو یه دنیا عاشقم
تویی که من جون می گیرم
حتی اگه از سرِ شوخی بخوای بری من میمیرم
ثابت کن وقتی تو با من بودی ، پایِ کسی درمیون نبوده
ثابت کن من باور نمی کنم ، که عشقِ تو عشقِ پاک نبوده
ثابت کن اون که دیدم یه خوابِ ، حتی فکرش واسه من عذابه
لرزه افتاد تنم وقتی دیدم ، عکسهایِ تو با اون تویه قابه
سهم ِ من از عشقِ تو همین شد ، که چشام خیره بشن به ساعت
فکر نمی کردم دیگه تا این حد ، سنگ دل بشی جداشی تو راحت
یه عالمه حرف پشتمه خبر ندارم که چی شد
میونِ عشقِ من و اون یهو چطور جدایی شد
نمی دونن که این کارا باعثِ این سیاهیِ
خودکشیِ اون از روی نگاهای ناپاکیِ
سوزوندش آتیش خونمو گرفتمم گفتن نرو
خاکسترش موند واسه من می کوبم دیوار سرمو
عشقش واسه من کم نبود اون بود که دورم غم نبود
نگاه به من نکن اینم یه روزی من کسی بودم
عشقِ تو باعثش شده حالا که اینجوری شدم
آرومه قلبِ من قرارِ آروم آروم ازم جدا شه
تا زیرِ گریه میزنم من انگار که اونم از خداشه
غزالِ سردرگمِ من فدات بشم چرا پُری
یه جور باهام حرف میزنی انگار که خیلی دلخوری
بگو بذار خالی بشی بزن دلت خنک بشه
بزن که جای دستِ تو رو صورتِ من حک بشه
رو صورتِ من حک بشه
با سالِ نو چه می کنی بی من برات قشنگ شده
پارسال همین موقع با هم اصلا دلِ تو تنگ شده